نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, توسط سولماز |

چقدر انتظار؟!bahar-20_com_208.jpg

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, توسط سولماز |

وقتی که چشمم بهت افتاد:قلبم شروع به تپیدن کرد و

گونه هایم از شوق دیدارت سرخ شد.ایستاده بودم و

نگاهت می کردم.تو هم با آن چشمانت که همیشه پر

از غرور مردانه ات است.به من خیره شده بودی و

من تمام دنیایم را درآن نگاه عاشقانه ات دیدم.

وای که چه لذتی داشت وقتی از لبانت با آن

آهنگ دلنشین صدایت شنیدم که گفتی:دوستت دارم! ! !

نا خداگاه خودم را در آغوشت رها کردم و

با اشک شوق تمام غصه هایم را از یاد بردم و

تنها به تو نگاه می کردم که تو خوده خوده  خوده

       عشقی ونیمه ی گمشده ی وجودم

      حالا باتو کامل شدم

         حالا حتی سخت ترین شرایط زندگی

         با حضور تو آسان می شود.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, توسط سولماز |

آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم.

آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و

بعد برای آنچه که از دست رفته آه می کشیم.Click to view full size image

پس بیاییم دوست بداریم و قدر دوست داشتن ها را

بدانیم وعاشقانه به زندگی نگاه کنیم.تا در آینده

حسرت روزهای رفته وعشق پاکمان را نخوریم و

نخواهیم از ته دل:آه بکشیم!!!   

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, توسط سولماز |

میگن: بهترین مترجم کسی است که

سکوت دیگران را ترجمه کند!!!

به امیداین حرف سالها سکوت کردم

ولی مترجم قابلی پیدا نشد.

غافل از اینکه تونیز مترجم خوبی نبودی

چون سکوتم را به اشتباه کم محلی ترجمه کردی و

رفتی! ! ! در حالی که تو تمام زندگیم بودی ولی

نتوانستی سکوتم را ترجمه کنی! ! !

        افسوس........

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, توسط سولماز |

تو میدانی من برای گذر از دوستت دارم به دوستت داشتم

چه زجری کشیده ام؟

حالا دوباره برگشته ای و اول خط را به من نشان میدهی؟!!

       وقتی از من هیچ و از  تو

       فقط نفرت باقی مانده است...!!! 

      

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.